آنک فرمودست او اندر خطاب
***
کره و مادر همیخوردند آب
|
میشخولیدند هر دم آن نفر
***
بهر اسپان که هلا هین آب خور
|
آن شخولیدن به کره میرسید
***
سر همی بر داشت و از خور میرمید
|
مادرش پرسید کای کره چرا
***
میرمی هر ساعتی زین استقا
|
گفت کره میشخولند این گروه
***
ز اتفاق بانگشان دارم شکوه
|
پس دلم میلرزد از جا میرود
***
ز اتفاق نعره خوفم میرسد
|
گفت مادر تا جهان بودست ازین
***
کارافزایان بدند اندر زمین
|
هین تو کار خویش کن ای ارجمند
***
زود کایشان ریش خود بر میکنند
***
این برنامهای است از رادیو بامداد
تمامی قسمتهای این مجموعه را میتوانید در وبسایت رادیو بامداد بشنوید
www.RadioBamdad.com