بزرگ و کوچک نویسنده و خوانش : سهی بانو ذوالقدراین داستان پسریه که اسمش بزرگ بود. بزرگ هر وقت که ناراحت می شد یه چیزی دور نافش شروع به چرخیدن می کرد و همراه با چرخیدن اون بزرگ احساس عجیبی می کرد. بزرگ دوستی داشت که اسمش کوچیک بود. اونا توی یه خونه نقلی در یه جای خیلی سرسبز و با صفا زندگی می کردند. یه روز پاها و دست ها ، زبان و خلاصه همه اعضای بزرگ شروع به خرابکاری کردند...
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.