قضیه از این قرار است که خیلی سال پیش مک لوهان حبیبو کشمش را اتفاقی توی کافه ای در ابوظبی دیده و به حبیبو گفته : هر وقتی برگشتی ایران، به زینت سلام برسون و بگو اگه یه آدم با عرضه ای پا شه یه فیلمی از زندگی روزگار تو بسازه، من تمام کتابام رو از کتاب فروشی ها جمع می کنم و باقی عمرم هم می رم توی دسته جاز پیر و پاتال ...داستان "زینت و مک لوهان"نویسنده : احسان عبدی پورخوانش : مریم آقاجانی
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.