Sveriges mest populära poddar

داستان شب

سپرده به زمین

15 min • 11 december 2017
طاهر آوازش را در حمام تمام کرد و به صدای آب گوش داد. آب را نگاه کرد که از از پوست آویزان بازوهای لاغرش با دانه های تند پایین می رفت. بوی صابون از موهایش می ریخت. هوای مه شده ای دور سر پیرمرد می پیچید. آب طاهر را بغل کرده بود. وقتی که حوله را روی شانه هایش انداخت احساس کرد کمی از پیری تنش به آن حوله بلند و سرخ چسبیده است و واریس پاهایش اصلا درد نمی کند...داستان "سپرده به زمین"نویسنده : بیژن نجدیخوانش : پویا پزشکیان

Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.

Kategorier
Förekommer på
00:00 -00:00