شال نویسنده : علیرضا روشنخوانش : حمیدرضا دانشرابطه بین یک مرد و زن و گفتگوی آن دو.مرد ایستاده بود . روبروی زن که ایستاده بود ، ایستاده بود. زن شالش را جابه جا می کرد. بی دلیل. باد نمی آمد . شال روی سرش عقب نمی رفت که بخواهد جلو بکشد یا عقب بکشد. اما زن شال را روی سرش جابه جا می کرد. موها و گردنش معلوم می شد. گوش هاش معلوم می شد...
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.