Sveriges mest populära poddar

رواق / Ravaq

گر بود عمر و به میخانه رسم بار دگر ۲۵۲

68 min • 15 mars 2025

«««««🍷می‌بهـا»»»»»

غزل نمره ۲۵۲

فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن


گر بود عمر (و) به ميخانه (روم) رسم بار دگر

بجز از خدمت رندان نکنم کار دگر

خرم آن روز که با ديده‌ی گريان بروم

تا زنم آب در ميکده يک بار دگر

معرفت نيست در اين قوم (خدایا) خدا را سببی

تا برم گوهر خود را به خريدار دگر

يار اگر رفت و حق صحبت ديرين نشناخت

حاش لله که روم من ز پی يار دگر

گر مساعد شودم دايره‌ی چرخ کبود

هم به دست آورمش باز به پرگار دگر

عافيت می‌طلبد خاطرم ار بگذارند

غمزه‌ی شوخش و آن طره‌ی طرار دگر

راز سربسته‌ی ما بين که به دستان گفتند

هر زمان با دف و نی بر سر بازار دگر

هر دم از درد بنالم که فلک هر ساعت

کندم قصد دل ريش به آزار دگر

باز گويم نه در اين واقعه حافظ تنهاست

غرقه گشتند در اين باديه بسيار دگر



Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
00:00 -00:00