غزل نمره ۱۶۴
فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
نفس باد صبا مشکفشان خواهد شد
عالم پير دگرباره جوان خواهد شد
ارغوان جام عقيقی به سمن خواهد داد
چشم نرگس به شقايق نگران خواهد شد
این (زين) تطاول که کشيد از غم هجران بلبل
تا سراپرده گل نعرهزنان خواهد شد
گر ز مسجد به خرابات شدم خرده مگير
مجلس وعظ دراز است و زمان خواهد شد
ای دل ار عشرت امروز به فردا فکنی
مايهی نقد بقا را که ضمان خواهد شد
ماه شعبان منه از دست قدح کاين خورشيد
از نظر تا شب عيد رمضان خواهد شد
گل عزيز است غنيمت شمريدش صحبت
که به باغ آمد از اين راه و از آن خواهد شد
(مطربا مجلس انس است غزل خوان و سرود
چند گويی که چنين رفت و چنان خواهد شد)
حافظ از بهر تو آمد سوی اقليم وجود
قدمی نه به وداعش که روان خواهد شد