قسمت ٣۹ | وای به وقتی که ستم باشه و ستمکار پیدا نباشه
به یاد «ایوب» هستم که یهوه روحش را در حصار گرفته بود و با تیرهای زهرآگین جانش را میآزارد، دست سنگین خدا بر او فرود آمده و استخوانهایش را خرد و خاکستر کرده بود و او فریاد میکشید و به خدای خودش کفر میگفت و از ستمی که میدید به ستمکار پناه میبرد. وای به وقتی که ستم باشه و ستمکار پیدا نباشه. بی کی بنالم؟ از کی؟
03:15 فضل فروش
04:40 کژراهه
12:00 اندر بلای سخت
20:32 به یاد رفتگان
23:26 آرزوی محال
28:25 اشرافی پیر
32:40 سوتفاهم
__________
لينك حمايت مالى پادكست روزها در راه
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.