قسمت ۳۸ | اگر میفهميديم چی به سرمان آمده
حالم تاریک است، بد نیست، دردناک، غمزده یا چیزی از این نوع نیست، کدر است. روحم در دلم جا دارد و فضای دلم بسته و خفه است. روحم در گودال افتاده و تقلا میکند که بیرون بیاید و آسمان باز را نگاه کند. روی کوه، دیدِ دور، تپه و ماهور و منظره متنوع چشماندازِ آرزوی روحِ من است. اما در گودال زمانش به انتظار میگذرد و انتظارش تاریک است.
01:10 ایزدِ دوزخ
03:35 فصلِ برف
06:10 زندگی نکبتِ بیشهادت و بهشت
12:18 یکی مُرد و یکی مُردار شد
15:15 خامىِ نبوغ
17:55 بیخوابی
20:30 کارنامهی ناتمام
27:15 غمِ شاد
__________
لينك حمايت مالى پادكست روزها در راه
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.