Sveriges mest populära poddar

شاهنامه‌ی فردوسی، با خوانش شادروان اسماعیل قادرپناه

بخش ۱۳ - کیومرث (بخش ۱)

4 min • 5 december 2021

سخن‌گوى دهقان چه گويد نخست/كه نام بزرگى به گيتى كه جست

كه بود آن كه ديهيم بر سر نهاد/ندارد كس آن روزگاران به ياد

مگر كز پدر ياد دارد پسر/بگويد تو را يک به يک در به در

كه نام بزرگى كه آورد پيش/ كه را بود از آن برتران پايه بيش

پژوهنده‌ی نامه‌ی باستان/كه از پهلوانان زند داستان

چنين گفت كآيين تخت و كلاه/كيومرث آورد و او بود شاه

چو آمد به برج حمل آفتاب/جهان گشت با فرّ و آيين و آب

بتابيد از آن سان ز برج بره/كه گيتى جوان گشت از آن يک سره

كيومرث شد بر جهان كدخداى/نخستين به كوه اندرون ساخت جاى

سر بخت و تختش بر آمد به كوه/ پلنگينه پوشيد خود با گروه

از او اندر آمد همى پرورش/كه پوشيدنى نو بد و نو خورش

به گيتى درون سال سى شاه بود/به خوبى چو خورشيد بر گاه بود

همى تافت ز او فرّ شاهنشهى/چو ماه دو هفته ز سرو سهى

دد و دام و هر جانور كش بديد/ز گيتى به نزديک او آرميد

دو تا می‌شدندى بر تخت او/ از آن بر شده فرّه و بخت او

به رسم نماز آمدنديش پيش/و ز او بر گرفتند آيين خويش

پسر بد مر او را يكى خوب‌روى/هنرمند و همچون پدر نامجوى

سيامک بدش نام و فرخنده بود/كيومرث را دل بدو زنده بود

به جانش بر از مهر گريان بدى/ز بيم جداييش بريان بدى

بر آمد بر اين كار يک روزگار/فروزنده شد دولت شهريار

به گيتى نبودش كسى دشمنا/مگر بدكنش ريمن آهرمنا

به رشک اندر آهرمن بدسگال/همى راى زد تا بباليد بال

يكى بچه بودش چو گرگ سترگ/دلاور شده با سپاه بزرگ

جهان شد بر آن ديو بچّه سياه/ز بخت سيامک و زان پايگاه

سپه كرد و نزديک او راه جست/همى تخت و ديهيم كى شاه جست

همى گفت با هر كسى راى خويش/جهان كرد يک سر پر آواى خويش

كيومرث زين خود كى آگاه بود/كه تخت مهى را جز او شاه بود

يكايک بيامد خجسته سروش/به سان پرى پلنگينه پوش

بگفتش ورا زين سخن در به در/كه دشمن چه سازد همى با پدر

Kategorier
Förekommer på
00:00 -00:00