Sveriges mest populära poddar

شاهنامه از آغاز، برنامه های شاهنامه خوانی در انجمن ادب پارسی

شاهنامه_فردوسی ازآغاز ۱۶ - آغاز پادشاهی کی کاووس

47 min • 27 december 2023

کَی‌کاووس یا کَی‌کاوُس (به اوستایی: 𐬐𐬀𐬎𐬎𐬌 𐬎𐬯𐬀𐬥 ت.ت. 'کَوی‌اوسان')، در اوستا فرزند «کی‌اَپیوِه» است که او فرزند «کی‌قباد» است؛ ولی در شاهنامهٔ فردوسی و در روایت‌های پسین، کی‌کاووس را فرزند کی‌قباد دانسته‌اند. او یکی از پادشاهان نامدار کیانی است. در برخی روایت‌های متأخر او را با نمرود یکی دانسته‌اند. سوگنامهٔ رستم و سهراب و داستان سیاوش نیز به دوران پادشاهی کی‌کاووس تعلق دارد. کی‌کاووس در داستان‌های اسطوره‌ای ایران بیشتر به عنوان مظهر و قدرتی یاد شده‌است که با همهٔ تسلط و شکوه، در برابر جهان، ناچیز و رفتنی است. وی صد و پنجاه سال پادشاهی کرد و پس از او کی‌خسرو به پادشاهی رسید.

بنا بر باورهای ایرانیان کهن، کیکاووس بر دیوان و آدمیان هفت کشور فرمانروایی مطلق می‌یابد. او بر سر کوه البرز هفت کاخ می‌سازد: یکی از زر، دو از سیم، دو از پولاد و دو از آبگینه. او از این کاخ‌ها بر همه حتی بر دیوان مازندران فرمان می‌راند. این هفت کاخ چنانند که هر کسی بر اثر پیری نیرویش کم شود، به کاخ او می‌آید و دوباره توان به او بازمی‌گردد و جوان می‌شود.

بر پایهٔ اسطوره‌های ایرانی کی‌کاووس همچون فریدون و جمشید، بی‌مرگ آفریده شده بود و دیوان برای این که مرگ را بر او چیره گردانند، دیو خشم (ائشمه) را به یاری می‌گیرند و او را می‌فریبند. دیوها، کیکاووس را فریب داده و به فرمانروایی هفت کشور مغرورش می‌کنند آن‌گاه هوس پرواز به آسمان را در دل او زنده می‌کنند.[۵] آمده‌است که کیکاووس در اصرار بر پرواز از لجاجت دست برنداشت و تخت خود را بر پای چهار عقاب بست و پرواز کرد تا مرز نور و تاریکی پیش رفت و از همراهان جدا ماند. در آسمان‌ها فرّه‌ایزدی از سیمایش پر کشید و از آن جای بلند بر زمین سقوط کرد.

نریوسنگ، پیک اهورامزدا، می‌خواهد او را بکُشد که ناگاه، فره‌وشی کی‌خسرو، که هنوز به دنیای مادی نیامده بود، در می‌رسد و به او می‌گوید: او را مکش که از او سیاوش و از سیاوش من به وجود خواهم آمد. پس بدین طریق کیکاووس از مرگ رهایی یافت، اگرچه پس از آن میرا شد.

در شاهنامه در مورد نشان و پرچم کی‌کاووس آمده‌است که خیمه‌گاهی حریر و رنگارنگ داشت و پرچمش بنفش رنگ بود که در آن ماه زرین نقش شده بود:

کیکاووس پس از آن‌که فریب دیوان را می‌خورد، با وجود مخالفت‌های پهلوانان و بزرگان به ویژه زال، آهنگ جنگ مازندران کرده تا آن‌جا را فتح کند. شاه مازندران از دیو سپید کمک می‌خواهد. دیو سپید جادو کرده و چشمان کیکاووس و همراهانش را تیره و نابینا می‌سازد و لشکر ایران پریشان و پراکنده می‌شود. کیکاووس در این هنگام به یاد پندهای زال و بزرگان ایران می‌افتد و به رستم پیغام می‌فرستد که او را یاری نماید. زال هم رستم را برای یاری روانهٔ مازندران می‌کند. رستم پس از آزمایش‌ها و نبردهای شگفت‌انگیز از هفت منزل - که به هفت‌خان رستم معروف است - می‌گذرد و بر دیو سپید پیروز می‌گردد.

کیکاووس و همراهانش توسط رستم از چنگ دیو سپید نجات می‌یابند و علاج بینایی کیکاووس قطره‌ای از خون جگر دیو سپید بود که رستم آن را دریده و در چشمان کیکاووس چکاند تا نور و روشنی به چشمش بازگشت.

کی‌کاووس در فرهنگ عامیانه[ویرایش]نگاره‌ای از مجلس کی‌کاووس اثر حسین قوللرآقاسیسفر به آسمان[ویرایش]نگاره‌ای از شاهنامه متعلق به ۳۱ اکتبر ۱۶۷۴
تخت شهریاری کی‌کاووس
جای نگهداری: کتابخانه دانشگاه پرینستوناز آن پس عقاب دلاور چهاربیاورد و بر تخت بست استوارنشست از بر تخت کاووس‌شاهکه اهریمن‌اش برده بُد دل ز راهچو شد گرسنه تیز پرّان عقابسوی گوشت کردند هر یک شتابز روی زمین تخت برداشتندز هامون به ابر اندر افراشتندبدان حد که‌شان بود نیرو بجایسوی گوشت کردند آهنگ و رایشنیدم که کاووس شد بر فلکهمی رفت تا بر رسد بر مَلکدگر گفت از آن رفت بر آسمانکه تا جنگ سازد به تیر و کمانز هر گونه‌ای هست آواز ایننداند بجز پـُر خرد راز اینپریدند بسیار و ماندند بازچنین باشد آنکس که گیردش آزچو مرغ پرّنده نیرو نماندغمی گشت و پرها به خوی در نشاندنگونسار گشتند ز ابر سیاهکشان بر زمین از هوا تخت شاهسوی بیشهٔ شهر چین آمدندبه آمل به روی زمین آمدندنکردش تباه از شگفتی جهانهمی بودنی داشت اندر نهان[۶]نشان[ویرایش]سراپرده دیبه از رنگ رنگبدوی اندرون خیمه‌های پلنگیکی برز خورشید پیکردرفشسرش ماه زرین غلافش بنفشچنین گفت کان توس نوذر بوددرفشش کجا پیل‌پیکر بود[۷]جنگ با دیوان[ویرایش]

Kategorier
Förekommer på
00:00 -00:00