▨ شعر: من عاشق چشمت شدم
▨ شاعر: افشین یداللهی
▨ با صدای: افشین یداللهی
♬ پالایش و تنظیم: شهروز
ــــــــــــــــــــــــ
وقتي گريبان عدم با دست خلقت میدَريد
وقتي ابد چشم تو را پيش از ازل میآفريد
وقتی زمين ناز ِ تو را در آسمانها میكشيد
وقتی عطش طعم تو را با اشكهايم میچشيد
من عاشق چشمت شدم، نه عقل بود و نه دلی
چيزی نمیدانم از اين ديوانگی و عاقلی
يك آن شد اين عاشق شدن؛ دنيا همان يك لحظه بود
آن دم كه چشمانت مرا از عمق چشمانم رُبود
وقتي كه من عاشق شدم، شيطان به نامم سجده كرد
آدم زمينیتر شد و عالم به آدم سجده كرد
من بودم و چشمان تو؛ نه آتشی و نه گِلی
چيزی نمیدانم از اين ديوانگی و عاقلی
من عاشق چشمت شدم، شاید کمی هم بیشتر؛
چیزی در آن سوی ِ یقین، شاید کمی همکیشتر
آغاز و ختم ِ ماجرا، لمس تماشای تو بود
دیگر فقط تصویر من، در مردمکهای تو بود