▨ نام شعر: نام من عشق است آیا میشناسیدم؟
▨ شاعر: حسین منزوی
▨ با صدای: حسین منزوی
▨ پالایش و تنظیم: شهروز
ــــــــــــــــ
نام من عشق است آیا میشناسیدم؟
زخمیام -زخمی سراپا- میشناسیدم؟
با شما طی کردهام راه درازی را
خسته هستم، خسته، آیا میشناسیدم؟
راه ششصد سالهای از دفتر حافظ
تا غزلهای شما، ها! میشناسیدم؟
این زمانم گرچه ابر تیره پوشیدهست
من همان خورشیدم امّا، میشناسیدم
پای رهوارش شکسته، سنگلاخِ دهر
اینک این افتاده از پا، میشناسیدم
میشناسد چشمهایم چهرههاتان {چشمهاتان} را
همچنانی که شماها میشناسیدم
اینچنین بیگانه از من رو مگردانید
در مبندیدم به حاشا، میشناسیدم!
من همان دریایتان، ای رهروان عشق!
رودهای رو به دریا! میشناسیدم
اصل من بودم، بهانه بود و فرعی بود
عشق «قیس» و حُسن «لیلا» میشناسیدم
در کف فرهاد تیشه من نهادم، من!
من بریدم بیستون را، میشناسیدم
مسخ کرده چهرهام را گرچه این ایام
با همین دیدار حتی میشناسیدم
من همانم -آشنای {مهربان} سالهای دور-
رفتهام از یادتان؟ یا میشناسیدم؟
▨
حسین منزوی
غزل ۳۶۲ از محموعه اشعار حسین منزوی
ــــــــــــــــ
پینوشت: متن شعر منطبق بر خوانش شاعر است و با نسخهی چاپ شده در کتاب، تفاوتهایی دارد. شکل مکتوب شعر، در داخل آکولاد {} آمده است.