▨ نام شعر: تو و خورشید
▨ شاعر: مهدی حمیدی شیرازی
▨ با صدای: مهدی حمیدی شیرازی
▨ پالایش و تنظیم: شهروز
ــــــــــــــــــ
تقدیم به رییس دانشمند دانشگاه تهران جناب آقای پرفسور رضا، که در جواب شعر «معنای عمر» قطعهای ساخته بودند.
ــــــــــــــــــ
گر چشمِ جان ز مهر تو خواندی حکایتی
در دل غمی نماندی و بر لب شکایتی
دانی ز شعرِ نغز تو ام بر زبان چه رفت؟
ای از بهشت جزوی و از رحمت آیتی
در جسمِ دانش آنکه تو را همچو جان دمید
کرد از کرم ز معجزِ عیسی حمایتی
اکنون تو جای خویشی و خورشید جای خویش
شب را نهایتی و سحر را بدایتی
من ذرهای زمینی و پایانگرفتهام
تو چشمهای فضایی و در حد غایتی
زینروی وصف شعر من است از زبان تو
وصفِ نهایتی ز لبِ بینهایتی
پیش از تو آن که بود که از سرّ کائنات
سنگین، به نثر بیهقی، آرد روایتی؟
وانگه ز گفتهی حافظ کِشد مدام
هر جا که یافت بیتیو در آن کنایتی
بنویس، باز گو، به امساک مگذران
تشنهست باغ شعر به ابر عنایتی
بنویس تا بداند گیتی زبان ما
شاهنشهی، گرچه ندارد ولایتی
مگذار کین گروه زنخزن فزون کنند
از آنچه کردهاند به عمدا جنایتی
دانی که هرکه را زبان نیست، هیچ نیست
کافیست نکتهای برِ اهل کفایتی
بس رازها نهفتم در زیرِ هر سخن
وان رازها تو خوانی و مردِ درایتی
▨
دکتر مهدی حمیدی شیرازی