▨ نام شعر:دوباره میسازمت وطن
▨ شاعر: سیمین بهبهانی
▨ با صدای: سیمین بهبهانی
♬ پالایش و تنظیم: شهروز
ـــــــــــــــــــــــــ
دوباره میسازمت وطن، اگرچه با خشت ِ جان خویش
ستون به سقف تو میزنم، اگرچه با استخوان خویش
دوباره میبویم از تو گُل، به میل نسل ِ جوان ِ تو
دوباره میشویم از تو خون، به سیل اشک ِ روان ِ خویش
دوباره، یک روز ِ روشنا، سیاهی از خانه میرود
به شعر خود رنگ میزنم، ز آبی آسمان خویش
کسی که «عظم رمیم*» را دوباره انشا کند به لطف
چو کوه میبخشدم شکوه، به عرصهی امتحان خویش
اگر چه پیرم ولی هنوز، مجال تعلیم اگر بُوَد
جوانی آغاز میکنم کنار نوباوگان خویش
حدیث حب الوطن ز شوق، بدان روش ساز میکنم
که جان شود هر کلام دل، چو برگشایم دهان خویش
هنوز در سینه آتشی ، بجاست کز تاب شعلهاش
گمان ندارم به کاهشی، ز گرمی دودمان خویش
دوباره میبخشیام توان، اگر چه شعرم به خون نشست
دوباره میسازمت به جان، اگر چه بیش از توان خویش
ــــــــــــــ
* عظم رمیم: ( عظم + رمیم ) استخوان پوسیده
ــــــــــــــ
در این خوانش بیت معروف زیر موجود نبود:
اگر چه صد ساله مردهام، به گور خود خواهم ایستاد
که بردَرَم قلب اهرمن، ز نعرهی آنچنان خویش