▨ نام شعر: ای آفتاب هالهای از رویِ ماهِ تو
▨ شاعر: شهریار
▨ با صدای: شهریار
▨ پالایش و تنظیم: شهروز
شنیدن این شعر با صدای شاعر
ــــــــــــــــ
ای آفتاب هالهای از رویِ ماهِ تو
مَه بر لبِ افق؛ لبهای از کلاهِ تو
لرزنده چون کواکبِ گاهِ سپیدهدم
شمعِ شبی سیاهم و چشمم به راه تو
کی میرسی به پرچمِ خونینِ چون شفق
خورشید و مه سَری به سنانِ سپاه تو
ای دل! فریبِ جادویِ مهتابشب مخور
زلفش کشیده نقشهی روزِ سیاهِ تو
آنکو لهیبِ دوزخش {آتش} از رو نمیبَرَد
اندیشهای کند مگر از دودِ آه تو
گر اشکِ توبهات به دواتِ مَلَک نریخت
بگذار پای من بنویسد گناهِ تو
شاها به خاکپایِ تو گلها شکفتهاند
ما هم یکی شکسته و مسکین گیاهِ تو
من رویِ دل به کعبهی کویِ تو داشتم
کآمد ندای غیب که این است راهِ تو
یک نوکِ پا به چادرِ چوپانیَم بیا
کز دستچینِ لاله کنم تکیهگاهِ تو
آیینه سازمت همهی چشمهسارها
وز چشمِ آهوان بنوازم نگاهِ تو
بعد از «نوای» خواجهی شیراز، شهریار
دل بستهام به نالهی سیمِ سهگاه تو
▨
سیّد محمّدحسین بهجت تبریزی
متخلص به شهریار
ــــــــــــــــ
پینوشت: متن شعر منطبق بر خوانش شاعر است و با نسخهی چاپ شده در کتاب، تفاوتهایی دارد. شکل مکتوب شعر، در داخل آکولاد {} آمده است.