▨ نام شعر: بهار آمد (سرود ساربان)
▨ شاعر: استاد شهریار
▨ با صدای: استاد شهریار
♪ پالایش و تنظیم: شهروز
────── ♪ ──────
بهار آمد که بازم گل به باغ و بوستان خوانَد
به گوشم نالهی بلبل هزاران داستان خوانَد
قفس بگشا و پروازش ده این بَد طوطی ِ خاموش
که گلبانگ ِهمآوازش سوی هندوستان خوانَد
به مرغان ِبهاری گو که این باغ خزاندیده
دگر مرغش عزاخوان است و آواز خزان خوانَد
دل ِ واماندهام بس همرهانش کاروانی شد
همه رِنگی به آهنگ ِدَرای کاروان خوانَد
مگر پروانه مطرح بوده و شبهای افسانه
که شمع ِداستان ما را به جمع ِدوستان خوانَد؟
چه دستانیست با این گوژپشت ِپیر ِتاکستان
که دل در عالم مستیش سرو ِراستان خوانَد
چه ناز-آهنگ ساز ِدل که هم دلها به وجد آرد؛
اگر از تازهها گوید و گر از باستان خوانَد
هنوزت غنچه پیچیده است، از این برگها چون گل
کتابی کن که دل، هم بازبان هم بیزبان خوانَد
اگر تار ِدل و مضراب ِسوز ِ عاشقان داری
به سازی پنجه کن جانا که سیمش جاودان خوانَد
به پشت اشتران کن شهریارا بار ِ مولانا
که شمست مرحباگویان سرود ِساربان خوانَد
▨
سیّد محمّدحسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار
────── ♪ ──────
این شعر توسط شاعر به آقای دکتر مرتضای شمس تقدیم شده و بعدا بیت هایی در این باره به آن اضافه شده است که در این خوانش موجود نیست..
متن فوق از روی صدای شاعر پیاده شده و با شعر چاپ شده در کتاب این شاعر، کم و بیشی هایی دارد