▨ نام شعر: نصیحت چنگیز
▨ شاعر: فخرالدین مزارعی
▨ با صدای: شهروز کبیری
▨ موسیقی: قطعهی »درهاویه کیست« از saṃsāra
▨ پالایش و تنظیم: شهروز
ـــــــــــــــــ
تولی سوال کرد ز چنگیز؛ کای پدر!
چون میتوان زمانِ حکومت گذاشت خوش؟
میباش، داد پاسخ پنهان و آشکار،
از اتحادِ مردمِ بیداردل بِهُش!
دوم زبانِ پردهدر راستین ببند
یعنی بدار آتشِ جاویدِ حق خمش
کشخان به کار گیر؛ بمان پارسا به بند
نامردمان بپرور؛ آزادگان بکش
▨
فخرالدین مزارعی
متخلص به آرزو
ـــــــــــ
پینوشت: در لغتنامه دهخدا در توضیح واژهی «کشخان» آمده است؛ دیوث و دیوث شخصی را گویند که زن او هرچه خواهد کند و او چشم از آن پوشیده دارد. (از برهان). ج، کشاخنه. کشیخان. در عربی زن جلب و بی غیرت در حق زن، کشخنة، کشخان خواندن کسی را و النون زائدة، یکشیخ، زن جلب خواندن، یقال «کشخه، اذا قال له یا کشخان». (منتهی الارب). رشیدی کلمه را معرب پنداشته است. (از حاشیهٔ برهان). زن جلب و بی غیرت دربارهٔ زن. (از ناظم الاطباء). بی غیرت. قرنان. دیوث. زن بمزد. قرمساق. غرزن. صفعان. قلتبان. غرطبان. قرطبان. (یادداشت مؤلف). هدایت در انجمن آرا نویسد: در فرهنگها و برهان همه به تقلید و اقتفای یکدیگر نوشته اند که به معنی دیوث و زن قحبه و مردی که زن خود را به عمل بد بیند و منع نکند، بلکه به آن عمل مایل و راغب باشد و مشتری را محرک و بخانهٔ خود خواند و تحقیق ترکیب این لفظ و لغت را ندانسته اند و آن را کشیخان به اضافهٔ یای تحتانی نیز گفته اند چنانکه حکیم خاقانی گفته: این طرفه که موبدی گرفته ست بر یک دو کشیش رنگ کشخان. و حکیم سوزنی در هجو گفته: به پیش کل به همین نرخ می هلد زن کور نظیر نیست کل و کور را به کشخانی. و کمال اسماعیل گفته: نی نی بخدا اگر عمل جویم ...