Sveriges mest populära poddar

شعر | با صدای شاعر

فروغ فرخ‌زاد | فتح باغ

5 min • 26 juli 2024

▨ نام شعر: فتح باغ

▨ شاعر: فروغ فرخ‌زاد

▨ با صدای: فروغ فرخ‌زاد

▨ پالایش و تنظیم: شهروز

ــــــــــــــــ

آن کلاغی که پرید

از فرازِ سرِ ما

و فرو رفت در اندیشه‌ی آشفته‌ی ابری ولگرد

و صدایش همچون نیزه‌ی کوتاهی، پهنای افق را پیمود

خبر ما را با خود خواهد برد به شهر


همه می‌دانند

همه می‌دانند

که من و تو از آن روزنه‌ی سرد عبوس

باغ را دیدیم

و از آن شاخه‌ی بازیگرِ دور از دست

سیب را چیدیم

همه می‌ترسند

همه می‌ترسند، اما من و تو

به چراغ و آب و آینه پیوستیم

و نترسیدیم


سخن از پیوند سست دو نام

و هم‌آغوشی در اوراق کهنه‌ی یک دفتر نیست

سخن از گیسوی خوشبخت من است

با شقایق‌های سوخته‌ی بوسه‌ی تو

و صمیمیت تن‌هامان، در طراری

و درخشیدن عریانیِ‌مان

مثل فلس ماهی‌ها در آب

سخن از زندگی نقره‌ای آوازی‌ست

که، سحرگاهان فواره‌ی کوچک می‌خوانْد


ما در آن جنگل سبز سیال

شبی از خرگوشان وحشی

و در آن دریای مضطرب خونسرد

از صدف‌های پر از مروارید

و در آن کوه غریب فاتح

از عقابان جوان پرسیدیم

که چه باید کرد؟


همه می‌دانند

همه می‌دانند

ما به خواب سرد و ساکت سیمرغان، ره یافته‌ایم

ما حقیقت را در باغچه پیدا کردیم

در نگاه شرم‌آگین گلی گمنام

و بقا را در یک لحظه‌ی نامحدود

که دو خورشید به هم خیره شدند


سخن از پچ‌پچِ ترسانی در ظلمت نیست

سخن از روزست و پنجره‌های باز

و هوای تازه

و اجاقی که در آن اشیاءِ بیهده می‌سوزند

و زمینی که ز کِشتی دیگر بارور است

و تولد و تکامل و غرور

سخن از دستانِ عاشقِ ماست

که پلی از پیغامِ عطر و نور و نسیم

بر فراز شب‌ها ساخته‌اند


به چمنزار بیا

به چمنزار بزرگ

و صدایم کن، از پشت نفس‌های گل ابریشم

همچنان آهو که جفتش را


پرده‌ها از بغضی پنهانی سرشارند

و کبوترهای معصوم

از بلندی‌های برج سپید خود

به زمین می‌نگرند.

فروغ فرخ‌زاد

از دفتر «تولدی دیگر»

Förekommer på
00:00 -00:00