Sveriges mest populära poddar

شعر | با صدای شاعر

فریدون مشیری | به تو می‌اندیشم (جام ِ تهی)

4 min • 1 april 2024

▨ نام شعر: به تو می‌اندیشم (آخریم جرعه‌ی این جام تهی را تو بنوش)

▨ شاعر: فریدون مشیری

▨ با صدای: فریدون مشیری

♬ پالایش و تنظیم: شهروز

ــــــــــــــــــــــــ

همه می‌پرسند

چيست در زمزمه مبهم آب؟

چيست در همهمه‌ی دلکش ِبرگ؟

چيست در بازی ِآن ابر سپيد، روي اين آبي ِ آرام ِ بلند

که تو را می‌برد اين گونه به ژرفای خيال؟

چيست در خلوت ِ خاموش ِ کبوترها؟

چيست در کوشش ِ بی‌حاصل ِ موج؟

چيست در خنده‌ی جام

که تو چندين ساعت، مات و مبهوت به آن می‌نگری؟

نه به ابر، نه به آب، نه به برگ

نه به اين آبی ِ آرام ِ بلند

نه به اين خلوت ِخاموش ِ کبوترها

نه به اين آتش ِ سوزنده که لغزيده به جام

من به اين جمله نمی‌انديشم

من مناجات درختان را هنگام سحر

رقص عطر ِ گل ِ يخ را با باد

نفس ِ پاک شقايق را در سينه‌ی کوه

صحبت ِ چلچله‌ها را با صبح

نبض پاينده‌ی هستي را در گندم‌زار

گردش رنگ و طراوت را در گونه‌ی گل

همه را می‌شنوم، می‌بينم

من به اين جمله نمی‌انديشم

به تو می‌انديشم

اي سرپا همه خوبی

تک و تنها به تو می‌انديشم

همه‌وقت، همه‌جا

من به هر حال که باشم به تو می‌انديشم

تو بدان اين را، تنها تو بدان

تو بيا؛

تو بمان با من، تنها تو بمان

جاي مهتاب به تاريکي ِ شب‌ها تو بتاب

من فدای تو، به جای همه گل‌ها؛ تو بخند

اينک اين من که به پاي تو در افتادم باز؛

ريسماني کن از آن موي دراز؛

تو بگير؛ تو ببند؛

پاسخ ِ چلچله‌ها را تو بگو

قصه‌ی ابر هوا را تو بخوان

تو بمان با من، تنها تو بمان

در دل ِ ساغر ِ هستی، تو بجوش

من همين يک نفس از جرعه‌ی جانم باقيست؛

آخرين جرعه‌ی این جام تهی را تو بنوش

Förekommer på
00:00 -00:00