Sveriges mest populära poddar

شعر | با صدای شاعر

محمد مختاری | شاید عاشقانه‌ی آخر

5 min • 23 juni 2024

▨ نام شعر: شاید عاشقانه‌ی آخر

▨ شاعر: محمد مختاری

▨ با صدای: محمد مختاری

▨ پالایش و تنظیم: شهروز کبیری

___________________

کسی نایستاده‌ست آن‌جا یا این‌جا

پس کجای لبت آزادم کند؟

دو نقطه از هیچ‌جا تا چشم

که جا به جا شده است اما سایه‌ی بلندم را می‌بیند

که می‌کشد خود را هم‌چنان بر اضطرابش.


شمال قوس بنفشی‌ست تا جنوب.

در ابر و مرغ دریایی موجی به تحلیل می‌رود.

و آفتاب تنها چیزی که تغییر کرده است.


لبت کجاست؟

صدای روز بلند است اما کوتاه است دنیا.

درست یک واژه مانده است تا جمله پایان پذیرد

و هر‌چه گوش می‌سپارم تنها سکوت خود را می آرایم

و آفتاب لب بام هم‌چنان سوتش را می‌زند.


شکسته پل‌ها پشت سر

و پیش رو شن‌هایی که خاکستر جهان است.

غروب ممتد در سایه‌ی درون جا خوش کرده است

و شب که تا زانو می‌رسد تحمل را کوتاه می‌کند.

چگونه است لبت؟

که انفجار عریانی سنگ می‌شود در بی‌تابی‌های خاموش.


هوای قطبی انگار فرش ایرانی را نخ‌نما کرده است.

نشانه‌ای نیست

نگاه می‌کنم

اگر که تنها آن واژه می‌گذشت

به طرفةالعینی طی می‌شد راه

کودک بازمی‌گشت تا بازیگوشی

و در چهارراه دست می‌انداخت دور گردنت.

لبت کجاست؟

که خاک چشم به راه است.

محمد مختاری

Förekommer på
00:00 -00:00