▨ نام شعر: سر کوه بلند
▨ شاعر: مهدی اخوان ثالث
▨ با صدای: مهدی اخوان ثالث
▨ پالایش و تنظیم: شهروز
ــــــــــــــــــ
سر کوه بلند آمد سحر باد
ز توفانی که میآمد خبر داد
درخت و سبزه لرزیدند و، لاله
به خاک افتاد و مرغ از چهچه افتاد
سر کوه بلند ابر است و باران
زمین غرق گل و سبزهی بهاران
گل و سبزههی بهاران خاک و خشت است
برای آنکه دور افتد ز یاران
سر کوه بلند آهوی خسته
شکسته دست و پا، غمگین نشسته
شکستِ دست و پا درد است، اما
نه چون دردِ دلش کز غم شکسته
سر کوه بلند افتان و خیزان
چکان خونش از دهانِ زخم و ریزان
نمیگوید پلنگِ پیرِ مغرور
که پیروزید از ره، یا گریزان
سر کوه بلند آمد عقابی
نه هیچش نالهای، نه پیچ و تابی
نشست و سر به سنگی هشت و جان داد
غروبی بود و غمگین آفتابی
سر کوه بلند از ابر و مهتاب
گیاه و گل گهی بیدار و گه خواب
اگر خوابند اگر بیدار، گویند
که هستی سایهی ابر است، دریاب
سر کوه بلند آمد حبیبم
بهاران بود و دنیا سبز و خرم
در آن لحظه که بوسیدم لبش را
نسیم و لاله رقصیدند با هم
▨
مهدی اخوان ثالث
متخلص به م. امید
از دفتر شعر آخر شاهنامه