▨ نام شعر: شادی نماند
▨ شاعر: مهدی اخوان ثالث
▨ با صدای: شاعر
♬ موسیقی: بداههنوازی سهتار توسط سهراب پورناظری
♬ پالایش و تنظیم: شهروز
ــــــــــــــــــــــــ
شادی نماند و شور نماند و هوس نماند
سهل است این سخن، که مجال ِ نفس نماند
فریاد از او کنند که فریادرس رسد
فریاد را چه سود، چو فریادرس نماند؟
کو، کو، کجاست، قمری مست سرود خوان؟
جز مشتی استخوان و پر، اندر قفس نماند
امید در به در شد و از کاروان شوق
جز نالهای ضعیف ز مسکین جَرَس نماند
طوفانی از غبار بماند و سوار رفت
بس برگ و ساز ِ بیهده ماند و فَرَس نماند
سودند سر به خاک ِ مذّلت کسان چو باد
در برجهای قلعهی تدبیر، کس نماند
کارون و زندهرود پر از خون دل شدند
اترک شکست عهد و، وفای ارس نماند
تنها نه خصم رهزن ما شد، که دوست هم
چندان که پیش رفتش از او باز پس نماند
رفتند و رفت هر چه دروغ و فریب بود
تا مرگ، این حقیقت بی رحم، بس نماند
تابنده باد مشعل مِی! کاندرین ظُلام
موسی بشد؛ به وادی ایمن قَبَس نماند
برخیز «امید» و چارهی غمها ز باده خواه
ور نیست، پس چه چاره کنی؟ چاره پس نماند