Sveriges mest populära poddar

شعر | با صدای شاعر

مهدی اخوان ثالث | هستن

5 min • 21 augusti 2024

▨ نام شعر: هستن

▨ شاعر: مهدی اخوان ثالث

▨ با صدای: مهدی اخوان ثالث

▨ پالایش و تنظیم: شهروز

ــــــــــــــــــ

گفت و گو از پاک و ناپاک است

وز کم و بیشِ زلالِ آب و آیینه

وز سبوی گرم و پرخونی که هر ناپاک یا هر پاک

دارد اندر پستوی سینه

هر کسی پیمانه‌ای دارد که پرسد

چند و چون از وی

گوید این ناپاک و آن پاک است

این به سانِ شبنم خورشید

وآن به سانِ لیسکی لولنده در خاک است

نیز من پیمانه‌ای دارم

با سبوی خویش، کز آن می‌تراود خون (زهر)

گفت و گو از دردناک افسانه‌ای دارم؛

ما اگر چون شبنم از پاکان

یا اگر چون لیسکان ناپاک

گر

نگینِ تاجِ خورشیدیم

ورنگونِ ژرفنای خاک

هرچه‌ایم، آلوده‌ایم، آلوده‌ایم، ای مرد

آه، می‌فهمی چه می‌گویم؟

ما به «هست» آلوده‌ایم، آری

همچنان هستان هست و بودگان بوده‌ایم، ای مرد

نه چو آن هستان اینک جاودانی نیست

افسری زر وَش هلال‌آسا، به سرهامان

ز افتخارِ

مرگِ پاکی، در طریقِ پوک

در جوار رحمت ناراستینِ آسمان بغنوده‌ایم، ای مرد

که دگر یادی از آنان نیست

ور بود، جز در فریب شوم دیگر پاکجانان نیست

گفت و گو از پاک و ناپاک است

ما به هست آلوده‌ایم، ای پاک! و ای ناپاک

پست و ناپاکیم ما هستان

گر همه غمگین، اگر

بی‌غم

پاک می‌دانی کیان بودند؟

آن کبوترها که زد در خونشان پرپر

سربیِ سردِ سپیده‌دم

سبز خطانی

که الواحِ سحر را سرخ‌رو کردند

بی جدال و جنگ

ای به خون خویشتن آغشتگان کوچیده زین تنگ آشیانِ ننگ

ای کبوترها

کاشکی پر می‌زد آنجا مرغ دَردم، ای کبوترها

که من ار مستم، اگر هوشیار

گر چه می‌دانم

به هست آلوده مَردم، ای کبوترها

در سکوت برجِ بی‌کس مانده‌تان هموار

نیز در برج سکوت و عصمت غمگینتان جاوید

های پاکان! های پاکان! گوی

می‌خروشم زار

مهدی اخوان ثالث

متخلص به م. امید

از دفتر شعر زمستان

منتشر شده به سال ۱۳۳۵

ــــــــــ

پی‌نوشت: شعر در نسخه‌ی چاپ شده، با نسخه‌ی این خوانش، جای واژه‌ی «خون»، واژه‌ی «زهر» آمده است

Förekommer på
00:00 -00:00