▨ نام شعر: مهتاب
▨ شاعر: نیما یوشیج
▨ با صدای: احمد شاملو
▨ پالایش و تنظیم: شهروز
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
میتراود مهتاب
میدرخشد شبتاب،
نیست یکدم شکند خواب به چشم کس و لیک
غم این خفتهی چند
خواب در چشم ترم میشکند.
نگران با من استاده سحر
صبح میخواهد از من
کز مبارک دم او آورم این قوم به جان باخته را بلکه خبر
در جگر لیکن خاری
از ره این سفرم می شکند.
نازک آرای تن ساق گلی
که به جانش کِشتم
و به جان دادمش آب
ای دریغا! به برم میشکند.
دستها می سایم
تا دری بگشایم
بر رعبت (عبث) میپایم
که به درکس آید
در و دیوار به هم ریختهشان
برسرم می شکند.
میتراود مهتاب
می درخشد شبتاب؛
مانده پای آبله از راه دراز
بر دَمِ دهکده مردی تنها
کولهبارش بردوش
دست او بر در، میگوید با خود:
غم این خفتهی چند
خواب در چشم ترم میشکند.
▨
نیما یوشیج - ۱۳۲۷
ـــــــــــــــــــــــــ
نشانهگذاری در شعر نیما یوشیج همیشه مجادلهبرانگیز بوده است. نشانهگذاری و متن شعر که در بالا آمده، بر اساس کتاب ِ مجموعه اشعار نیما یوشیج، انتشارات زرین، چاپ اول انجام گرفته است.