▨ نام شعر: جمع پراکنده (رحیل)
▨ شاعر: هوشنگ ابتهاج
▨ با صدای: هوشنگ ابتهاج
▨ پالایش و تنظیم: شهروز
ـــــــــــــــــــــ
فریاد که از عمرِ جهان هر نفسی رفت
دیدیم کز این جمعِ پراکنده کسی رفت
شادی مکن از زادن و شیون مکن از مرگ
زینگونه بسی آمد و زینگونه بسی رفت
آن طفل که چون پیر از این قافله در ماند
وان پیر که چون طفل به بانگِ جَرَسی رفت
از پیش و پسِ قافلهی عمر میندیش
گه پیشروی پی شد و گه بازپسی رفت
ما همچو خسی بر سر دریای وجودیم
دریاست؛ چه سنجد که بر این موج خسی رفت
رفتی و فراموش شدی از دلِ دنیا
چون نالهی مرغی که ز یاد قفسی رفت
رفتی و غم آمد به سر جای تو، ای داد
بیدادگری آمد و فریادرسی رفت
این عمر سبکسایهی ما بسته به آهی است
دودی ز سر شمع پرید و نفسی رفت