▨ شعر: دریاییها ۳۱
▨ شاعر: یدالله رویایی
▨ با صدای: یدالله رویایی
▨ پالایش و تنظیم: شهروز
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
من از جزیرههای نجات
من از دماغههای امید
از آبهای متروک
در خلوت بنادر ویران
خواهم گذشت.
خواهم گذشت:
از آب های کشکول،
از آب های کالا...
همراه قصههای درویش،
همراهم پندهای بازرگان
خواهم گذشت.
با کاروان امتعهی هند
با بارهای صمغ
طلا
عاج
نیشکر
با بارهای مرجان
مروارید
با بارهای ادویه و
عطر
از آبهای جاوه،
از آبهای مسقط و عمان،
خواهم گذشت.
از آبهای مشتاق؛
مشتاق ِ ماجرا
مشتاق قتل در کشتیهای رهزنان،
خواهم گذشت.
از جمع آبها،
- جمعیت فراری،
تصویری از فرار-،
ازگامهای رقص
-پیوسته در ترنّم تکرار-
از قلعههای مرتفع آب،
و برجهای رهگذر باد،
از چهرهی مصور فریاد
ـ یال بلند طوفان ـ
خواهم گذشت.
دریای بیتباهی!
ای بستر بلند عروسان آب!
و عاشقان هجرت-
برجادهای فروتن و وحشی!
چون بادبانهای سفید و شاد،،
از تو،
ای معبر مهاجرتِ شاهان!
خواهم گذشت.
ار آب های عنبر،
گهوارههای پر،
چون ماهیان تنبل
- پیوسته در معاشرتِ آبها -
ای آب ماهیانه!
از تو،
دریای بیستون و،
دروازه !
معماری ِ پریشان !
خواهم گذشت.
▨
شعر شماره ۳۱ از مجموعه شعرهای دریاییها
شامل شعرهای ۱۳۴۰ تا ۱۳۴۴
چاپ اول: ۱۳۴۴
ــــــــــــــــــــ
تذکر: شماره شعرها ممکن است در چاپ های مختلف، متفاوت باشد. شمارهگذاری ما بر طبق چاپ اول کتاب است. اما در کتاب ِ «مجموعه آثار یدالله رویایی» انتشارات نگاه، چاپ اول، به دلیل سانسور، این شعر شماره ۲۹ است