سعدی : بند هفتم و هشتم ترجیعبند
ای دل نه هزار عَهد کردی
کاندر طلبِ هوا نگردی؟
کس را چه گنه تو خویشتن را
بر تیغ زدی و زخم خَوردی
دیدی که چگونه حاصل آمد
از دعوی عشق رویزردی
یا دل بنهی به جور و بیداد
یا قصّهی عشق درنوردی
ای سیمتن سیاه گیسو
کز فکر سرم سپید کردی
بسیار سیه، سپید کردهست
دورانِ سپهر لاجوردی
صلح است میان کفر و اسلام
با ما تو هنوز در نبردی
سر بیش گران مکن، که کردیم
اِقرار به بندگی و خَردی
با دردِ تواَم خوشست ازیراک
هم دردی و هم دوای دردی
گفتی که صبور باش، هیهات
دل موضع صبر بود و بردی
هم چاره تحمّل است و تسلیم
ورنه به کدام جهد و مردی
بنشینم و صبر پیش گیرم
دنبالهی کار خویش گیرم
بگذشت و نگه نکرد با من
در پای کشان، ز کبر دامن
دو نرگسِ مستِ نیمخوابش
در پیش و به حسرت از قفا من
ای قبلهی دوستانِ مشتاق
گر با همه آن کنی که با من
بسیار کسان که جانِ شیرین
در پای تو ریزد اَولا من
گفتم که شکایتی بخوانم
از دست تو پیشِ پادشا من
کاین سَختدلی و سُستمِهری
جرم از طرفِ تو بود یا من؟
دیدم که نه شَرطِ مهربانیست
گر بانگ برآرم از جفا من
گر سر برود فدای پایت
دست از تو نمیکنم رها من
جز وصل توام حرام بادا
حاجت که بخواهم از خدا من
گویندم ازو نظر بپرهیز
پرهیز ندانم از قضا من
هرگز نشنیدهام که یاری
بییار صبور بود تا من
بنشینم و صبر پیش گیرم
دنبالهی کار خویش گیرم
لینک های پادکست
پادکست بوطیقا – قسمت هفتم – نرگسِ مست
شبکه های اجتماعی : اینستاگرام بوطیقا | تلگرام بوطیقا | توییتر بوطیقا
حمایت مالی از پادکست : حامی باش بوطیقا
تماس : [email protected]
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.