شاه نعمت الله ولی
(ترجیعبند: بند 6 از 9)
ای غمت پادشاه کشور دل
چشمِ مستت به غمزه رهبرِ دل
سنبل زلفْ چون برافشانی
میشود پاره پاره، کشورِ دل
آزمودیم و دم نزد یک دم
جان ما با غم تو بر در دل
دلق ارزد اگر هزار هزار
کوه اندوه تو بود بر دل
زنده دل کن به بادهٔ نابم
که شرابیست نو به ساغر دل
صبحدم لعبت پری زادی
آمد و حلقه کوفت بر در دل
در گشودم نشست مستانه
روی خود داشت در برابر دل
چون به دیوان دل فرو رفتم
این سخن بود ثبتِ دفترِ دل
که سراسر جهان و هرچه در اوست
عکس یک پرتوی است از رخ دوست
لینک های پادکست
پادکست بوطیقا – قسمت چهاردهم | قسمت پانزدهم | قسمت شانزدهم
شبکه های اجتماعی : اینستاگرام بوطیقا | تلگرام بوطیقا | توییتر بوطیقا
حمایت مالی از پادکست : حامی باش بوطیقا
تماس : [email protected]
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.