شاه نعمت الله ولی
(ترجیعبند: بند 1 از 9)
ای به مهرت دل خراب آباد
وز غمت جانِ مستمندان شاد
طاق ابروت قبلة خسرو
چشم جادوت فتنة فرهاد
لب لعل تو کامبخش حیات
سرّ زلفت گره گشای مراد
هر که شاگردیِ غم تو نکرد
کی شود درس عشق را استاد
ما به تَرکِ مُراد خود گفتیم
در ره دوست هر چه باداباد
دوش سرمست درگذر بودم
بر در مسجدم گذار افتاد
مُقرئی ذکر قامتش می گفت
هر کس آنجا رسید خوش بستاد
از پی آن جماعت افتادم
تا ببینم که چیستشان اوراد
ناگه، از پیش، امام روحانی
رفت بر منبر این ندا در داد
که سراسر جهان و هرچه در اوست
عکس یک پرتوی است از رخ دوست
لینک های پادکست
پادکست بوطیقا – قسمت چهاردهم | قسمت پانزدهم | قسمت شانزدهم
شبکه های اجتماعی : اینستاگرام بوطیقا | تلگرام بوطیقا | توییتر بوطیقا
حمایت مالی از پادکست : حامی باش بوطیقا
تماس : [email protected]
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.