عراقی بند یازدهم ترجیعبند
ساقی، ز شرابخانة نوش
یک جام بیاور و بِبر هوش
مستم کن، آنچنان که در حال
از هستی خود کنم فراموش
ور خود سوی من کنی نگاهی
بیباده شوم خراب و مدهوش
سرمست شوم چو چَشمِ ساقی
گر زانکه بیابم از لبت نوش
کی بو که ز لطفِ دلنوازت
گیرم همه کامِ دلْ در آغوش؟
دارد چو به لطفِ دلبرم چشم
میدار تو هم به حال او گوش
مگذار برهنهام ز لطفت
در من تو ز مهر جامهای پوش
چون نیست مرا کسی خریدار
مولای توام، تو نیز مفروش
دیگِ دل من، که نیز خام است
بر آتشِ شوق سر زند جوش
در صومعه حشمتت ندیدم
اکنون شب و روز بر سرِ دوش
در میکده میکشم سبویی
باشد که بیابم از تو بویی
لینک های پادکست
پادکست بوطیقا - قسمت بیستم و هشتم
شبکه های اجتماعی : یوتوب بوطیقا | اینستاگرام بوطیقا | تلگرام بوطیقا | توییتر بوطیقا
حمایت مالی از پادکست : حامی باش بوطیقا
تماس : [email protected]
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.