سعدی : بند نهم و دهم ترجیعبند
ای روی تو آفتابِ عالم
انگشتنمای آلِ آدم
احیای روانِ مردگان را
بویت نفسِ مسیحِ مریم
بر جانِ عزیزت آفرین باد
بر جسم شریفت اسم اعظم
محبوب منی چو دیده راست
ای سروِ روان به ابروی خم
دستان که تو داری ای پریروی
بس دل ببری به کفّ و مِعصَم
تنها نه منم اسیرِ عشقت
خلقی متعشّقند و من هم
شیرین جهان تویی به تحقیق
بگذار حدیث ماتَقَدَّم
خوبیت مسلّم است و ما را
صبر از تو نمیشود مسلّم
تو عهد وفای خود شکستی
وز جانب ما هنوز محکم
مگذار که خستگان بمیرند
دور از تو به انتظار مَرهَم
بیما تو به سر بری همه عمر
من بیتو گمان مبر که یکدم
بنشینم و صبر پیش گیرم
دنبالهی کار خویش گیرم
گل را مبرید پیش من نام
با حُسن وجود آن گل اندام
انگشتنمای خلق بودیم
مانند هلال از آن مه تام
بر ما همه عیبها بگفتند
یا قوم اِلی مَتی و حَتّام؟
ما خود زدهایم جام بر سنگ
دیگر مزنید سنگ بر جام
آخر نگهی به سوی ما کن
ای دولتِ خاص و حسرتِ عام
بس در طلب تو دیگ سودا
پختیم و هنوز کار ما خام
درمان اسیر عشق صبرست
تا خود به کجا رسد سرانجام
من در قدم تو خاک بادم
باشد که تو بر سرم نهی گام
دور از تو شکیب چند باشد
ممکن نشود بر آتش آرام
در دامِ غمت چو مرغ وحشی
میپیچم و سخت میشود دام
من بی تو نه راضیم ولیکن
چون کام نمیدهی به ناکام
بنشینم و صبر پیش گیرم
دنبالهی کار خویش گیرم
لینک های پادکست
پادکست بوطیقا – قسمت هشتم – اسم اعظم
شبکه های اجتماعی : اینستاگرام بوطیقا | تلگرام بوطیقا | توییتر بوطیقا
حمایت مالی از پادکست : حامی باش بوطیقا
تماس : [email protected]
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.