سعدی : بند پنجم و ششم ترجیعبند
چشمی که نظر نگه ندارد
بس فتنه که با سرِ دل آرد
آهویِ کمند زلفِ خوبان
خود را به هلاک میسِپارد
فریاد زِ دستِ نقش، فریاد
و آن دست که نقش مینگارد
هرجا که مُوَّلهی چو فرهاد
شیرینصفتی برو گمارد
کس بارِ مشاهدت نچیند
تا تخمِ مجاهدت نکارد
نالیدن عاشقان دلسوز
ناپخته مَجاز میشمارد
عیبش مکنید هوشمَندان
گر سوخته خرمنی بِزارد
خاری چه بود به پای مشتاق؟
تیغیش بِران که سر نخارد
حاجت به درِ کسیست ما را
کاو حاجتِ کَس نمیگزارد
گویند برو ز پیشِ جورش
من میروم او نمیگذارد
من خود نه به اختیارِ خویشم
گر دست ز دامنم بدارد
بنشینم و صبر پیش گیرم
دنبالهی کار خویش گیرم
بعد از طلبِ تو در سرم نیست
غیر از تو به خاطر اَندرم نیست
ره میندهی که پیشت آیم
وز پیش تو ره که بگذرم نیست
من مرغِ زبونِ دامِ اُنسم
هرچند که میکُشی پَرم نیست
گر چون تو پری در آدمیزاد
گویند که هست، باورم نیست
مهر از همه خلق برگرفتم
جز یاد تو در تصوّرم نیست
گویند بکوش تا بیابی
میکوشم و بخت یاورم نیست
قِسمی که مرا نیافریدند
گر جَهد کنم مُیسّرم نیست
ای کاش مرا نظر نبودی
چون حظِّ نظر برابرم نیست
فکرم به همه جهان بگردید
وز گوشهی صبر بهترم نیست
با بخت جدل نمیتوان کرد
اکنون که طریق دیگرم نیست
بنشینم و صبر پیش گیرم
دنبالهی کار خویش گیرم
لینک های پادکست
پادکست بوطیقا – قسمت ششم – حریرِ چین و قسمت هفتم – نرگسِ مست
شبکه های اجتماعی : اینستاگرام بوطیقا | تلگرام بوطیقا | توییتر بوطیقا
حمایت مالی از پادکست : حامی باش بوطیقا
تماس : [email protected]
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.