روزنامه آرمان 25 اردیبهشت 1395
احسان اسقایی: صحنه انتخابات 96 درایران برای نخستینبار بسیار زودتر از انتخاباتهای گذشته جلوهگیری میکند. اصولگرایان تمامی مهرههای خود را از دست دادهاند و از سوی دیگر در سه سال گذشته سعی کردهاند که عملکرد احمدینژاد را از دامن اصولگرایی بزدایند. برخی اصولگرایان معتقدند که اگر قرار باشد به صورت جدی با روحانی رقابت کنند، چارهای جز حمایت از محمود احمدینژاد ندارند. به بهانه انتخابات ریاستجمهوری 96 «آرمان» تصمیم گرفت میزگردی میان صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران وتحلیلگر مسایل سیاسی و عبدالرضا داوری که از چهرههای نزدیک به رییسجمهور سابق است و این روزها بیش از هر شخصیت سیاسی درباره انتخابات سال96 و نیز از احتمال کاندیداتوری احمدینژاد سخن میگوید، برگزار نماید. آنچه در ادامه میخوانید متن نظرات این دو فعال سیاسی در میزگرد «آرمان» است:
صادق زیبا کلام: در ابتدا و قبل از هر چیزی لازم میدانم برنکتهای تاکید کنم. درعالم سیاست و درایران زمانی که فعالان سیاسی بنا به هر دلیلی از قدرت دور میشوند نشان میدهند که دارای صفت وفاداری نیستند. البته و به صورت نادرآقای دکتر داوری از این خصیصه بد مستثنا هستند. لشکر بزرگی در طول هشت سال ریاستجمهوری احمدینژاد با وی همراه بودند ولی بعد از 24 خرداد 92 به گونهای رفتار میکنند که گویا هیچگاه احمدینژاد را نمیشناسند و از وی حمایت نکردند، درصورتی که مردم به یاد دارند که آنها سینه چاکان وی بودند. آقای دکتر داوری نقطه مقابل این صفت هستند و وفادارند، صفتی که همانطور که گفتم در میان فعالان سیاسی اصولگرا دیده نمیشود. واقعیت این است که تعداد وفاداران به احمدینژاد بسیارکم و تعداد آنها به اندازه انگشتان دست هم نمیرسد و آقای داوری از جمله این افراد است.
آرمان: احمدینژاد هشت سال رییسجمهور ایران بود. آیا در این هشت سال تغییری در اصولگرایی ایجاد نکرد؟
عبدالرضا داوری: برای دریافت نسبت آقای احمدینژاد با اصولگرایی به نظر میرسد باید نوعی بازخوانش از جریان اصولگرایی ارایه شود. اینکه اصولگرایی چگونه شکل گرفت؟ چگونه عمل کرد و به کدام سمت در حال حرکت است؟ جریان اصلاحات بعد ازسال76 به تدریج شکلگرفت و درحدود سال 77 کلیدواژه اصلاحات وارد فضای سیاسی ایران شد. اگرگفتمان رییس دولت اصلاحات را در سال76 بررسی کنیم به یقین کلید واژه اصلاحات را در ادبیات ایشان نمیبینیم. اینکلید واژه از حدود سال 77 از طریق مطبوعات اصلاحات وارد صحنه سیاسی ایران شد و یک فضای گفتمانی به وجود آورد. جریان مشهوراصولگرایی ازحدود سال 78 و بعد از واقعه کوی دانشگاه به عنوان واکنش در برابر جریان تجدیدنظر طلبی که در جریان دوم خرداد 76 ایجاد شده بود شکل گرفت. حدود پاییز 78 نخستین جلسات جریان اصولگرایی در روزنامه کیهان تشکیل شد و طیف رسانهای نزدیک به گفتمان اصولگرایی مانند جریان روزنامه رسالت و شلمچه و با حضور آقای محمدعلی رامین و سجادپور جلساتی را برگزار میکردند و بنده از ایسنا درآن جلسات شرکت میکردم و مسیولیت جلسه هم با آقای حسین شریعتمداری بود. لایه اولیه گفتمان اصولگرایی در این جلسات و در پاییز 78 شروع شد وحدود سالهای 79 و 80 این واژه پررنگ شد. بنابراین، جریان اصولگرایی درابتدای شکلگیری خود یک جریان واکنشی بود. اگر به مبانی شانزده گانه این جریان نگاه کنید این مبانی براساس اسلام، انقلاب و رهبری است؛ زیرا احساس میشد جریان مقابل به این چند عنصر بیتوجه است. این جریان واکنشی اصولگرایی دارای رویکردهای امنیتی بود. اما درسال 81 با پیروزی جریان آبادگران درانتخابات شورای شهر دوم و فعال شدن جریان اصولگرایی در صحنه سیاسی، آقای احمدینژاد تلاش کرد که گفتمان اصولگرایی را از کانال راهبردها و رویکردهای امنیتی به راهبردها و رویکردهای اجتماعی وارد کند. در این معنا که عنصر مردم توسط احمدینژاد درگفتمان اصولگرایی پررنگ شد. من اعتقاد دارم تفاوت گفتمان احمدینژاد با سایرگفتمانهای اصولگرایی تفاوت در رویکردهاست. جریان اصولگرایی ابتدایی در این اندیشه بود که مسایل و مشکلات را باید با رویکرد امنیتی حل کرد. این جریان به تدریج توانست کمک کند که مجلس هفتم تا حدودی دراختیار اصولگرایان قرار بگیرد و بعد در ریاستجمهوری نهم آقای احمدینژاد با اینگفتمان پیروز شدند. در این روند رویکرد امنیتی و اجتماعی در چالش با هم بودند. البته جریان اصولگرایی به بن بست رسیده است. دراواخر دهه دوم انقلاب چیزی به عنوان ادبیات اصولگرایی و اصلاحطلبی به وجود آمد که هر دوی این جریانات به آخر راه رسیدهاند. اما نکته قابل اهمیت این است که در سال 90 بخشی ازاصولگرایی علیه احمدینژاد متحد شد، با این تصور که بعد از 9 دی چیزی از جریان ها...