ادامۀ مجلد پنجم: نامۀ حرّۀ ختلی به امیر مسعود و مشاورۀ امیر مسعود و نامه به علاءالدوله حاکم اصفهان
امیر مسعود نزدیک سپاهان (اصفهان) است به لشکر کشی و فتح نواحی ری و جبال و همدان و شاید بغداد که خبر درگذشت پدرش امیر محمود را می شنود. برخی از اطرافیان، امیر محمد، برادر امیر مسعود، را بر تخت می نشانند. نامه ای از خواهر امیر محمود (عمۀ امیر مسعود) خطاب به او نوشته می شود و او را تشویق می کند که فوری به غزنین برگردد که پایتخت است. امیر مسعود با علاءالدوله حاکم سپاهان وارد مذاکره می شود تا او همچنان حاکم بماند به نمایندگی از امیر مسعود و خراج بدهد. توافق حاصل می شود و امیر مسعود به سمت ری حرکت می کند.