در این قطعه روایت سیل در غزنین گفته می شود در نهایت ایجاز و زیبایی.
امیر مسعود با درباریان درباب اوضاع ری و سپاهان رایزنی می کند و تاش فراش را به سپاهسالاریِ ری منصوب می کند. در این میان صحبت از ترکمانانی می شود که امیر محمود در دوران حکومتش اجازه داده بود که در سرزمینهای شمال خراسان سکنی گزینند. بحث بر سر نحوۀ رفتار با آنها است تا خطری را متوجه حکومت نکنند.
پس از آن امیر مسعود احمد ینالتگین را به سپاهسالاری هندوستان بر می گزیند. وزیر، خواجه احمد حسن، با احمد ینالتگین "حساب چند ساله" داشته است و ابا او قرارهایی می گذارد تا بتواند او را تحت نظر داشته باشد. من جمله از او می خواهد تا پسرش را در دربار بگذارد تا به نوعی ضامن رفتار احمد باشد.