این قطعه نامۀ خلیفۀ عباسی به سلطان مسعود است که او را والی خود می خواند و بیعت نامۀ سلطان مسعود است در فرمانبرداری از خلیفه. هر دو نامه به زبان عربی است. من ترجمه فارسی آن را هم می آورم
بیعت نامۀ امیر مسعود به خلیفۀ عباسی نامه ای است جالب توجه. بخش نخست آن تعریف از خلیفه است، بعد از آن می گوید که از خلیفه تبعیت خواهد کرد، و در انتها می گوید که اگر بیعتش را بشکند چه می شود. و این بخش انتهایی است که جالب است.
می گوید اگر بیعتم را بشکنم، مانند این است که به خدا و رسول ایمان ندارم، و هر آنچه دارم و خواهم داشت، حتی زنانم، از آنِ من نخواهد بود، و باید سی بار پیاده به مکه بروم. ولی در انتها می گوید اگر به قَسَمی که خورده ام وفا نکنم، خدا مرا در آخرت نبخشد! به عبارت دیگر، سزای شکستنِ بیعتش را به آخرت واگذار می کند.
و به یاد داشته باشیم که این همان مسعود است که به نمایندگی از پدرش تا ری و اصفهان را گرفته بود و در پی گرفتن بغداد بود، که ممکن نشد و مرگ پدرش او را به برگشتن به خراسان واداشت.