امیر مسعود با لشکری بزرگ از نشابور به سمت طوس حرکت می کند. ترکمانان هم به سرخس می آیند. بین طلیعه های دو لشکر درگیریهای پراکنده اتفاق می افتد. لشکر امیر در مضیقۀ خوراک برای سربازان و اسبان است. امیر به سمت سرخس حرکت می کند. در راه بسیاری از مردمان و ستوران تلف می شوند. سرخس هم شهری خراب شده است و آب و علفی در آن نیست. هر چه درباریان به امیر اصرار می کنند به هرات برگردد تا از مضیقه بیرون آیند، امیر گوش نمیکند و اصرار دارد به رفتن به سوی مرو. در نهایت با سختی و تلفات بسیار به سمت مرو حرکت می کنند. در راه امیر به اشتباه خود پی می برد ولی دیگر برای برگشتن دیر شده است. از آن سو، ترکمانان برای مدتی دراز آب و علف کافی داشته اند و اکنون با فرستادن بار و بُنه هاشان به نواحی دورتر، آمادۀ جنگ با سپاه امیر مسعود می شوند.