این قطعه پایان تاریخ بیهقی است و ادامۀ حوادث خوارزم است.
خوارزمشاه آلتونتاش در جنگ با علی تگین زخمی می شود و می میرد.
حوادث خوارزم با ماجرای اختلاف هارون، پسر آلتونتاش خوارزمشاه که به عنوان والی بالفعل خوارزم منصوب شده، و عبدالجبار، پسر وزیر که به عنوان وزیر در خوارزم منصوب شده، آغاز می شود.
هارون هوای استقلال و تصرف خراسان دارد و در این راه با سلجوقیان و دیگر ترکمانان همراه می شود. او با توطئۀ وزیر احمد عبدالصمد به دست غلامانش به قتل می رسد و در این میان عبدالجبار هم به قتل می رسد و حکومت به اسماعیل برادر هارون می رسد.
شاه ملِک، والی جَند، به نمایندگی از امیر مسعود به خوارزم حمله می کند و آنجا را تصرف می کند. ولی این مصادف می شود با قتل امیر مسعود در راه هندوستان به دست غلامش طغرل و بعد بر تخت نشستن محمد برادر امیر مسعود برای مدتی کوتاه و در نهایت پیروزی امیر مودود پسر امیر مسعود بر عمویش و نشستن او بر تخت در غزنین.
سلجوقیان که خراسان را گرفته اند، در نهایت خوارزم را هم تصرف می کنند و سلطنت خود را آغاز می کنند.
حکومت غزنویان در غزنین و نواحی اطراف تا 150 سال دیگر ادامه می یابد.