این قطعه روایت نامۀ امیر مسعود است به وزیرش در شرح پیروزی اش بر گرگانیان در ناتل. امیر به آمل باز می گردد و فرمان می دهد که مقدار هنگفتی از آملیان خراج بستانند. مردم آمل این مال را ندارند. امیر دست عمالش را باز می گذارد در ستاندن مال و آنها اموال مردم را به زور می ستانند ولی مالی که امیر طلب می کند، حاصل نمی شود.
روایتی هم نقل می شود از دست درازی فردی از نزدیکان سالار غلامان به دختری از اهالی و مقاومت خانوادۀ دختر و کشتار مردم توسط سربازان که اوضاع را می شوراند و امیر را از آمدن به آن نواحی پشیمان می کند.
در انتها داستان مرگ علی تگین، امیر ترکستان، و برتخت نشستن پسر او و حملۀ او به سرزمین های غزنویان ذکر می شود که به شکست او می انجامد.