این قطعه روایت تصمیم گیری امیر مسعود است به هنگامی که در سرخس است، در حرکت به سوی غرب تا در منطقۀ ری و گرگان قدرت نمایی کند، یا حرکت به سوی شرق تا ترکمانان و ترکان سلجوقی را بترساند. وزیر و بو نصر مشکان امیر را از دور شدن از خراسان بر حذر می دارند و معتقدند ترکمانان سر به شورش بر می دارند. ولی امیر به هوس گردآوری مال از گرگان و آمل که "می گویند به آمل هزار هزار مرد است و اگر از هر مردی دیناری ستده آید، هزار هزار دینار باشد" تصمیم به حرکت به سمت غرب می گیرد. همین تصمیم ریشۀ تضعیف حکومت در شرق و در نهایت در تمام سرزمینها را فراهم می آورد.