این قطعه روایت حملۀ طوسیان به نشابور است و شکست آنها از نشابوریان.
مردم طوس، در نزدیکی مشهد، فرصتی می جویند تا به نیشابور حمله کنند و آنجا را غارت کنند. سیصد سوار و پنج شش هزار پیاده از مسیر کوهستانی که بین طوس و نیشابور است به سمت نیشابور حرکت می کنند. فاصلۀ این دو شهر از کوه تقریباً 80 کیلومتر است. نیشابوریان هم، تعدادی سواره و بیشتر پیاده، در صدد دفاع بر می آیند. جنگی سخت در می گیرد و در نهایت طوسیان شکست می خورند و می گریزند. تصویری که از این جنگ ارائه می شود، تصویری خشن است از جنگ به قصد غارت و کشتن به قصد عبرت.
همچنین روایتی دارد از فتح کرمان به دست سپاه امیر مسعود و سپس از دست رفتن آن به دلیل "بی رسمی" سپاهیان و به ستوه آوردن مردم.
در انتها پایان کار احمد ینالتگین سالار هندوستان روایت می شود که با دسیسۀ درباریان مغضوب امیر مسعود شد و بر او شورید.