این قطعۀ پایان مجلد پنجم تاریخ بیهقی است.
نامۀ امیر مسعود به آلتونتاش آورده می شود که در آن امیر مسعود سعی می کند دل خوارزمشاه را بدست آورد و به او اطمینان دهد که از او دلخور نیست. آلتونتاش هم پاسخ می دهد که فرمان بردار است وبه نوعی متذکر می شود که به حرف این وآن گوش نکند. بعد هم به بو نصر مشکان پیغام می فرستد که دشمنانش دسیسه چینی می کنند تا میان او و امیر را بر هم بزنند.
امیر مسعود به سمت بلخ به راه می افتد و در ذی الحجۀ سال 421 به بلخ می رسد در حالی که به نظر می رسد همۀ کارها به مراد اوست.