با درگذشت یعقوب لیث، عمرو، برادر او به امارت می رسد. برادر دیگر او، علی، هم مدعی امارت است ولی در فرایندی که به دلیل افتادگی متن چندان روشن نیست، عمرو به امارت می رسد. در این دوران هم بیشتر اتفاقات مخالفتهایی است که عمرو با آن روبرو است و نبردهایی که با مخالفان می کند.
نکتۀ جالب توجه قدرتی است که یعقوب و عمرو کسب کرده بودند. عمرو به معتمد، خلیفۀ عباسی نامه می نویسد و ابراز اطاعت می کند. او در جواب "عمل" تقریباً تمامی سرزمینهای اسلامی از بغداد و حرمین (مکه و مدینه) تا بین النهرین و هند را به او می دهد و در مقابل از او مال می خواهد. این یعنی ادارۀ امور این مناطق به نیابت از طرف خلیفه. این امر به او اجازه می دهد که تولیت مکه را هم منصوب کند. همچنین گفته می شود که "رسم آن بود که علم عمرو به مکه به ایام موسم به جانب منبر نهادی".
در این دوران به کرات از نصر بن احمد سامانی و اسماعیل بن احمد یاد می شود که به عنوان سرداران عمرو در جنگها حضور دارند.