در این قطعه وضعیت جغرافیایی سیستان و روایتهایی از تاریخ قدیم آن نقل می شود. سیستان، به نامهای زاوُل، زرنگ و نیمروز هم خوانده شده است. نویسنده نامهای مناطق مختلفی که به سیستان تعلق داشته را بر می شمرد. بعد به شرح برخی اعتقادات مردمان سیستان پیش از اسلام می پردازد که چه چیزهایی را حرام می داشته اند. در شرح تاریخ سیستان، روایت رستم و گشتاسب و کیخسرو و ضحاک را بازگو می کند. این تاریخ به نظر با تاریخ حماسی آکنده است.
در بخشی از این متن، نحوۀ تقسیم خراج سیستان را می آورد که هر کسی از عمال حکومت چقدر می گرفته اند و هر یک از فعالیتها چه مقدار از خراج را مصرف می کرده اند.
چند بیت شعر هم نقل می شود که به نظر شعری بسیار قدیمی می رسد، شاید از پهلوی قدیم