این قطعه دو نامه به زبان عربی است. یکی از هارون الرشید، خلیفۀ عباسی، به حمزه بن عبدالله، که در سیستان و خراسان و کرمان و فارس بر علیه هارون قیام کرده بود، و دیگری جواب حمزه به هارون.
اطلاع من از زبان عربی آنقدر نیست که بتوانم این متن را به فارسی ترجمه کنم. احتمالاً در خواندن آن هم ایرادات زیادی وجود دارد (متنی که من دارم اِعراب گذاری درستی ندارد). ولی معنای متن کمابیش روشن است. هارون حمزه را به اطاعت می خواند و حمزه نمی پذیرد.
اگر این دو نامه واقعی باشند، از نظر انگیزه هایی که حمزه دارد، به عنوان کسی که در مقابل خلیفۀ مسلمین قیام کرده است، خیلی مهم است. حمزه خود را "امیرالمومنین" می خواند و از دیدگاهی کاملاً مذهبی حرکت خود را توضیح می دهد. می گوید بعد از خلیفۀ اول و دوم و اوایل دوران خلیفۀ سوم، جامعۀ اسلامی از مسیر درست منحرف شده است. او قیام خود را برای اصلاح انحرافات ایجاد شده می داند.
این متن در تضاد آشکار است با برخی نوشته های فارسی که قیام حمزه را حرکت یک ایرانی در مخالفت با سلطۀ اعراب مسلمان می خوانند.