در این قطعه آنچه در سیستان به دوران خلافت هارون الرشید اتفاق افتاد روایت می شود. هارون از قدرتمند ترین خلفای عباسی بود و دوران خلافت او دوران طلایی شکوفایی تمدن اسلامی محسوب می شود.
هارون در سیستان با شورشهای قوی مواجه شد، از جمله از سوی حضین و عمر بن مروان، و مهمتر از همه، حمزه بن عبدالله. در وصف حمزه گفته می شود که "از نسل زو طهماسب بود و مردی بزرگ بود و شجاع".
با وجودی که هارون مردان در خراسان حاکمی قوی مانند علی بن عیسی هامان داشت، شورشهای متعدد او را وادار کرد که خود به خراسان بیاید. در نهایت هم هارون در خراسان درگذشت.
در این کتاب، علت اصلی آمدن هارون به سیستان، شورش حمزه عنوان شده است. از کتب تاریخی دیگر چنین بر می آید که نافرمانی علی بن عیسی که بر مردمان خراسان دست جور گشاده کرده بود، و ناتوانی او در سرکوب شورش رافع بن لیث او را به خراسان کشاند.
تاکید بر اهمیت شورش حمزه در این کتاب شاید به دلیل سیستانی بودن او باشد. در این کتاب در مورد شورش رافع بن لیث صحبتی نمی شود.