Sveriges mest populära poddar

كتيبه

داراب نامه- قطعۀ پنجاهم

23 min • 23 februari 2025

قیصر با چهل هزار مرد جنگی به جنگ داراب و همای می آید.

همای در برابر مردان اندکی که همراه اویند می ایستد و داراب را معرفی می کند که پسر من است و پادشاه ایران.

داراب به اطراف نامه می نویسد و از مردان یاری می خواهد. دو هزار و پانصد مرد از قصران و روستاهای ری به گرد او جمع می شوند.

دو لشکر در مقابل هم صف می بندند. بانگ کوس به هوا بلند می شود و نعره مردان به آسمان می رسد. همای به میان میدان می رود و داراب را معرفی می کند که از فرزندان هوشنگ است. داراب کوپال گران در کار می آورد و می خروشد و به مادر می گوید که من رفتم، "این بار یا بدرد یا بگشاید." و نعره زنان می رود. قیصر بر پشت پیلی منتظر او است.

داراب می بیند که درفش کاویان بر پشت کوهۀ پیل قیصر است. کوپالی می زند بر پیشانی پیل و قیصر از پیل می افتد و داراب درفش کاویانی را می رباید و می آورد و به همای می دهد.

سپاه قیصر که او را افتاده می بینند و درفش کاویانی را در دستان همای، می گریزند. رومیان به ولایت روم و پارسیان به پارس فرار می کنند. جنگ شروع نشده تمام می شود!

قیصر به دهی پناه می برد و بعد از سه روز خود را به داراب تسلیم می کند و مصالحه می کنند که رومیان باژ و ساو بدهند تا قیصر آزاد شود.

Kategorier
Förekommer på
00:00 -00:00