شهرها و نواحی کورۀ اردشیر خوره و شاپور خوره تشریح می شود.
سیراف بندری مهم بوده است و مرکز داد و ستد اقلام قیمتی و مالی بسیار از آنجا به دربار خلیفه می رفته است. بعد از دوران دیلمیان امیر کیش بر آنجا حاکم می شود و بازرگانی مختل می شود.
از فیروزآباد به عنوان شهری آباد یاد می شود. گفته می شود که اسکندر نمی تواند آن را تسخیر کند. آب رودی را بر می گرداند و آن منطقه را، که در میان کوهها محاط شده است، تبدیل به دریایی می کند. اردشیر مهندسان را جمع می کند و چاره می خواهد. یکی از مهندسان "زنجیرهای قوی سخت بساخت و میخهاء آهنین هر یکی چند ستونی در آن کوه سخت کرد و کوه را سولاخ می کردند." در نهایت وقتی که آخرین پارۀ کوه را هم سوراخ می کنند، آب آن مهندس و کارکنانش را به خود می برد. در آن محل فیروزآباد ساخته می شود و در میان آن گنبدی بزرگ بنا می شود.
مناطق بیابانی "ایراهستان" که جنوب ایران را شامل می شود تشریح می شود. در مناطقی که آب یافت نمی شود،، مردم در زمین گودالهای عمیق می کنند و درخت خرما را در آن گودالها می کارند تا از آبهای عمقی استفاده کنند.
به کرات گفته می شود که مردم یک ناحیه "سلاح ور" یا "دزد و خون خواره" یا "پیاده رو" و ... هستند. می گوید در برخی مناطق راهزنان از شیوه های مخصوصی برای حفظ غذا استفاده می کنند که بتوانند مسافت های طولانی را بپیمایند.