امام محمد غزالی حکایتی در باب اصل دوم (حریص بودن به دیدار علمای دیندار) می آورد و بعد به اصل سوم از اصول "شاخه های درخت ایمان" می پردازد که آنست که "ملک بدان قناعت نکند که خود ظلم روا ندارد، و لیکن غلامان و چاکران و نایبان خود را مهذب کند و به ظلم ایشان رضا ندهد". مهمترین دلیلی که غزالی برای این اصل می آورد بازخواست شدن در قیامت است. وقتی که این را مقایسه می کنیم با مثلاً قابوس نامه که همین توصیه را می کند، تفاوت عمیق نظر این دو آشکار می شود، چرا که مهترین دلیلی که قابوس نامه برای ممانعیت از ظلم اطرافیان می آورد، از دست رفتن ملک و نابودی رعیت است.
در ادامه، غزالی اصل چهارم را ذکر می کند که پرهیز از تکبر است چرا که "از تکبر خشم غالب شود و وی را بانتقام دعوت کند و خشم غول عقل است و آفت او". در این مورد هم مهمترین دلیل او این است که "شهوت و خشم لشکر ابلیس است" و "هر کس که خشم فرو خورد و تواند که بگذراند، حق تعالی وی را حلۀ کرامت پوشد".